يادنامهاي از شهيد عزيز محسن وليزاده
نام پدر: محمود محل و تاريخ تولد: رونيزعليا 1347
سن: 19 سال تحصيلات: ابتدايي
شغل: پاسداروظيفه وضعيت تاهل: مجرّد
ارگان اعزام كننده: سپاه مسؤوليت: تداركات
تاريخ شهادت: 16/12/66 محل شهادت: مريوان
محل دفن: رونيز
سالهاي پرخاطرهي دفاع مقدس، يادآور روزهايي است كه دلاورمردان عرصهي مقاومت با گامهاي استوار خويش، عشق و حماسه را بر جغرافياي جنگ طراحي كردند و آن را به تاريخ هديه دادند …
«محسن» در خانوادهاي زحمتكش، در كنار سبزهزارهاي خرّم، چشم بر عالم خاكي نهاد و چون شكوفهاي شبنم خورده، طراوت و سرسبزي را به خانه ارزاني داشت. ايام كودكياش در مهرباني گذشت و در هفت سالگي به مدرسه رفت. او در كنار تحصيل به كار كشاورزي نيز مشغول بود تا با دسترنج خود ياريگر دستهاي خستهي پدر باشد. وي پسري نجيب و باوقار بود كه دوستان نيز قصهي مهربانياش را به زيبايي بيان ميكنند و او را در خاطرات ديروز به تماشا مينشينند.
محسن اهل دل بود و راز و نياز، ارادتي خالصانه به مولايش حسين(ع) داشت. با مسجد مأنوس شده بود و در برنامههاي آن حضوري فعّال داشت. به خواندن كتابهاي گوناگون علاقمند بود، بويژه كتابهاي امام خميني(ره).
در روزهايي كه چشم عاشقان خونبارتر از چشم شفق بود و ايران اسلامي در جنگ تحميلي ميسوخت، محسن براي خدمت سربازي آماده گرديد و اشتياق سفر وجودش را فراگرفت. پس از آموزشهاي لازم راهي «مريوان» شد و در برابر دشمنان شبزده با ديگر رزمندگان اسلام به مقابله برخاست. پدرش ميگويد: «آخرين بار كه به مرخصي آمده بود بسيار شاداب و خوشحال بود و هنگام رفتن گفت: منتظر من نباشيد ]شايد[ ديگر برنگردم.»
محسن در حاليكه در صبح نگاهش سپيده دميده بود، خود را به جبهه رسانيد تا از دولت عشق بينصيب نماند. پس از نبردي بيامان با تقديم خون سرخ خويش به خيل شهدا پيوست و نام بلند خود را در رديف عاشقان به خون خفتهي حسين(ع) به ثبت رسانيد.