يادنامهاي از شهيد عزيز غلامعلي نصرالهزاده
نام پدر: اسدالله محل و تاريخ تولد: استهبان 1342
سن: 23 سال تحصيلات: سوم راهنمايي
شغل: سرباز ارگان اعزام كننده: ژاندارمري
وضعيت تاهل: مجرّد تاريخ شهادت: 7/10/65
محل شهادت: زبيدات محل دفن: استهبان
هرگز از خاطر عاشقان نخواهي رفت، اي آن كه رداي سرخ شهادت، زينتبخش قامتت شده است.
در خانهاي با ايمان و زحمتكش، «غلامعلي» به دنيا آمد و در كنار پدر و مادر رنج كشيده زندگي پرافتخار خود را شروع كرد. تحصيلاتش را تا كلاس سوم راهنمايي ادامه داد و بعد از آن براي كمك هزينهي زندگي به كارگري پرداخت. او آبرومندانه در كورههاي آجرپزي مشغول به كار شد و مدتي هم به دامپروري پرداخت. به افراد پير و نيازمندان توجهي خاص داشت؛ گرچه خود سرمايهي چنداني از مال دنيا نداشت، اما همينقدر هم به فكر فقرا بود و به آنها كمك ميكرد.
مادرش ميگويد: «غلامعلي بسيار دلرحيم و زحمتكش بود. و به بزرگترها احترام ميگذاشت و هميشه ميگفت: دنيا چهار روز است. ميگذرد و وفا ندارد و نبايد به خاطر كارهاي دنيايي، ناراحت و رنجيده خاطر شويم.» به امام خميني(ره) علاقهي فراواني داشت و در روزهاي انقلاب اسلامي همراه مردم در راهپيماييها شركت مينمود.
در روزهاي سراسر خون و خطر كه مشتاقان براي زيارت يار راهي جبهه ميشدند؛ غلامعلي براي خدمت سربازي آماده شد و پس از گذراندن آموزشهاي لازم دفاعي، راهي كربلاي ايران شد. وي بارها گفته بود: «كه بايد پيرو ولايت فقيه باشيم و به جبهه برويم.» او آنقدر به فكر خانواده بود كه هرگاه به مرخصي ميآمد، مشغول به كار ميشد و به آنها كمك ميكرد.
براي آخرين بار، در حاليكه از خانواده حلاليّت طلبيد به سوي ميعادگاه عاشقان حركت كرد، تا اينكه منطقهي «زبيدات» وعدهگاه عشق و وصال او شد و در آن مكان، شاهد شهادت را با آغوشي باز و رويي خندان پذيرا گرديد.