يادنامهاي از شهيد عزيز محمّدجواد نريماني
نام پدر: اسماعيل محل و تاريخ تولد: ماهفرخان 1349
سن: 15 سال تحصيلات: اول راهنمايي
شغل: محصّل وضعيت تاهل: مجرّد
ارگان اعزام كننده: بسيج تاريخ اولين اعزام: 9/7/64
حضور در جبهه: 45روز تاريخ شهادت: 16/8/64
محل شهادت: اروندرود محل دفن: ماهفرخان
در عطرافشان يك روز بهاري در كلبهاي كوچك، كودكي به ملك هستي پيوست كه خانه، آراسته از وجود نازنينش گرديد. مادرش اينگونه ميگويد: «هنگامي كه محمّدجواد را حامله بودم در رحمت بر روي ما باز شد و خداوند از غيب براي ما رزق و روزي ميفرستاد.» او آرام آرام در آغوش با محبّت مادر رشد كرد و پرورش يافت. تا اينكه پا به دبستان نهاد و به آموختن روي آورد.
عشق خداوندي چون رودي پرخروش هماره در وجودش جاري بود آنگونه كه او لحظهاي از ياد خدا غافل نميشد. آنقدر خواندن نماز برايش مهم بود كه با توجه به سن كمي كه داشت اما هر صبح، زودتر از ديگران براي نماز برميخاست و روح و جان را با ياد و نام خداوند صيقل ميداد. در كمك كردن به مسجد و ساختن حسينيه هميشه آماده و حاضر بود و عاشقانه خدمت مينمود. او علاوه بر اينكه خود واجبات دين را فرا ميگرفت براي خانواده نيز توضيح ميداد و ميگفت: «شما هم بايد اين مسائل را ياد بگيريد.»
سال اول راهنمايي بود كه جنگ تحميلي آرام و قرار را از ايران اسلامي گرفت و از وجود ناآرام «محمّدجواد» هم. او كه علاقهي بسيار شديدي به امام خميني(ره) داشت هرجا سخني از امام به گوشش ميرسيد مشتاقانه بال پرواز ميگشود. به بسيج و سپاه عشق ميورزيد و با پايگاه بسيج همكاري مينمود. تا اينكه شوق جبهه او را به جنوب ايران كشاند و براي دفاع از مردم مظلوم و جنگزده و دفاع از دين و انقلاب رهسپار شد، بالاخره روح بلند او كه در زمين جايگاهي نداشت در سن 15 سالگي از لب «اروندرود» مسافر بهشت برين گرديد و نامش به عنوان اولين شهيد روستاي ماهفرخان در دفتر شهداي اسلام ثبت شد.