نام و نام خانوادگي:غلام رضا بادپر
نام پدر:محمد
تاريخ تولد:43/06/1
سن:19
استان:فارس
شهرستان:استهبان
بخش:مركزي
عضويت:بسيج
يگان:ل 33المهدي
عمليات:خيبر
مدت حضور:682 روز
شغل:محصل
تحصيلات:دوم دبيرستان
مسئوليت:مسوول تبليغات
تعداد دفعات اعزام:6
تاريخ شهادت:63/12/12
مکان شهادت:جفير
نحوه ي شهادت:اصابت گلوله به گوش
تاريخ دفن:*****
وصيت نامه شهيد عزيز غلامرضا بادپر
اي كساني كه ايمان آوردهايد آيا همين كه بگوييد ما ايمان آوردهايم به حال خود گذاشته مي شويد و مورد امتحان قرار نميگيريد. (قرآن كريم)
قبل از هر چيز شكر پروردگار عالميان كه لياقت زندگي در كنار رزمندگان بر مصاف با شياطين دروني (نفس اماره) و بروني، صدام جاني و كافر]و[ لياقت قدم گذاشتن در عرصهي جنگ و جهاد در راه خدا به حقير عنايت كرد تا به وظيفهي شرعي و ديني و قرآني و ميهني خود عمل كنم. خدايا، اين از لياقت و شايستگي من نيست از لطف و كرم تو است و صلوات و درود بي پايان بر پيامبران خصوصاً نبي اكرم (ص) كه راه و روش زندگي با مبارزه را به ما آموخت و ما را از نشستن و سكوت در برابر ظالمان بازداشت. اميرمؤمنان را سلام باد كه آموخت به ما شهادت و رشادت را و درود بر تو اي حسين(ع)، اي آزادمرد شجاع، كه راه و روش زندگي را بر ما ارزاني داشتي و اين جهاد را سرمشق از جان گذشتگان قرار دادي كه شأن من شأن كسي نيست]كه[ از مرگ بترسد و درود بي پايان بر تو اي بت شكن قرن كه خواب را از چشم چماقگران گرفتي و آنان را از ادامهي تجاوزگري نااميد و مأيوس كردي و مغفرت و رحمت خدا نثار شما پدر و مادر گرامي و عزيزم، شما زحمت زياد براي حقير كشيديد و حق زيادي برگردن من داريد. اميدوارم كه مرا ببخشيد و هر بدي كه از من ديدهايد ببخشيد.
پدر و مادر عزيز، بنابر يك وظيفهي شرعي قدم به جبهه گذاشتم و خدا را شاهد مي گيرم كه هيچ هدفي به جز خدا و خدمت به اسلام نداشتم و نه براي ريا بوده است و نه چيز ديگري خدا بهـتر مي داند. پدر و مادر عزيز، از وقتي ظلم بوده براي مبارزه با ظلم بعد از روحانيت، مظلومين و طبقهي سوم جامعه بوده و هست و خواهد بود. مادر اگر ما به جبهه نرويم آيا سرمايه داران، ساواكيها و يا منافقان جبهه را پر خواهند كرد؟ نه! والله آنان نخواهند رفت آنها در فكر خود و خواب هستند و هيچ گاه قدم به جبهه نخواهند گذاشت و لياقت اين را نخواهند داشت. مادر عزيز اگر شهادت نصيبم شد و عروس شهادت را با لباس خويش در حجلهي شكوه در ميان هلهلهي شادي مسلسلها و بارش نقل سربي در بركشيدم غمناك نباشيد و آنگاه بنگريد اتومبيل تابوتم را كه با مشتهاي گره كرده و فرياد تكبير تشييع كنندگان پيكرم را به گلستان شهدا در كنار همرزمان شهيدم مرا به خاك خواهند سپرد. و خداي را سپاس و شكر زياد كنيد كه به آرزوي ديرينهام رسيدم. بعد از اين به شما مادر عزيز مي گويم :
مادرمنشين چشم به راهم كه مهمان حسينم
مادر نكـني گريه برايم، كه زوار حسينم
همرزمان، دوستان و ياران پيامي براي شما دارم به اميد عمل كردن به آن. «انشاالله»
ياران نگذاريد تفنگم به روي خاك
گرجمله شويد غرقه به خون و همه صدچاك
غمنـاك مباشيـد كـه مهمان حسيـنم
همشهريان عزيز، مبادا راهي جز راه اسلام و قرآن كه همان راه امام امت است برويد كه خداي نكرده دچار عذاب الهي شويد. در نماز جمعه، دعاي كـميل، توسل و ندبه حتماً شركـت كـنيد و مخالفان را از ادامهي توطئه نااميد و مأيوس كنيد دعا براي امام امت و اميد امام و امت آيت الله منتظري و ديگر ياران امام و آقاي رفسنجاني، خامنهاي زياد كنيد. سخن آخر جبههها را خالي نكنيد. آخـرين سخني]سخن[ با منافقان كوردل، صدام جاني، آمريكاي خونخوار، شوروي حيله گر و اسراييل غاصب سوسياليست:
ما نشستهايم، باك نداريم شيشه چون بشكند تيزتر شود
هركس از دوستان، همسايگان، آشنايان اگر بدي از اين حقير ديدهاند، اميدوارم مرا حلال كنند. هركس از اينجانب طلبي دارد از خانه بگيرد.
خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار والسلام
غلامرضا بادپر1/9/1362
يادنامهاي از شهيد عزيز غلامرضا بادپر
نام پدر: محمّد محل و تاريخ تولد: استهبان 1343
سن: 19 سال تحصيلات: دوم دبيرستان
شغل: محصّل وضعيت تأهل: مجرّد
ارگان اعزام كننده: بسيج تاريخ اولين اعزام: 12/7/60
مسؤوليت: تير بار چي حضور در جبهه: 682 روز
تاريخ شهادت: 12/12/62 محل دفن: استهبان
سالها درد فراق به سينه داشت؛ او كه از «مي الست» نوشيده بود. آنگاه كه از پي وصال برآمد تا بيكرانهاي آسمان رفت …
«غلامرضا» در خانودهاي متديّن و پر از صفا چشم به جهان گشود و زندگي را آغاز كرد. او از كودكي كتابخانهاي كوچك داشت كه آراسته به كتابهاي مذهبي بود. وي پوشيدن لباسهاي وصلهدار را، عيب نميدانست و ميگفت: «ائمهي ما نيز اين گونه بودهاند» كارهايي كه انجام ميداد هميشه با نيت الهي بود و انگيزهي خدايي.
به امام خميني(ره) عشق ميورزيد و در اوايل انقلاب فعّاليتهاي زيادي براي رسيدن به پيروزي انجام ميداد. بسيجي مخلصي بود كه بهار زندگياش در كوههاي كردستان به شكوفه نشست. بزرگمردي بود كه به گفتهي همرزمش1 شجاعت، گذشت و ايثار سرلوحهي رفتارش بود.
آن شب قبل از شروع «عمليات والفجر 2» كه دلها در حضور يك ديدار، بيقراري ميكرد، فرماندهي لشكر (حاج اسدي) با كلامي دلنشين وضعيت سخت عمليات را تشريح نمود و به آنها گفت كه: «امكان دارد همه گردان به شهادت برسند و ديگر بازگشتي نباشد …»
آن روز كه بار ديگر ياد حسين(ع) و يارانش در صحراي كربلا و وعدههاي داده شده تكرار گشت، همهي عاشقان براي اعلام آمادگي موهاي پريشان از فراق و دستهاي منتظر، خود را به حنا رنگين كردند تا به اثبات برسانند كه براي در برگرفتن عروس شهادت بيتابند و از سرما و يخبندان نميهراسند. آن روز صبح «غلامرضا» چون نگيني در جمع دوستان ميدرخشيد و موهايش در زير اشعههاي صبحگاهي خورشيد زيباتر از هميشه جلوهگر بود. او با قدمهايي راسخ با ديگر همرزمانش در «گردان فجر» در ارتفاعات «حاجعمران»، هم پيمان شدند كه اُحد ديگر نبايد تكرار گردد. گرچه در اين عمليات بالش خونين شد اما پس از چهار روز مقاومت طعم پيروزي را چشيد؛ و در زماني كه مجروح شده بود پس از عمل جراحي نيز حاضر نشد به خانه برگردد و در بستر بخوابد و در جواب مادر گفت: «مگر همسنگران من در رختخواب ميخوابند كه من چنين كنم؟»
بالاخره اين بزرگمرد دشت حادثه در «عمليات خيبر» جان شيرين را فداي دوست نمود و آزاد و رها به سوي او پرواز كرد.
تا بادپر ازقيد قفس شد آزاد
ققنوس شهيد گشته همچون فرهاد
پرپر زده تا به خوان معبود رسيد
بر سفرة حق نشسته با قلبی شاد
شهيدغلام رضا بادپر
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
پایگاه اطلاع رسانی شهدای استهبان(زیرمجموعه سایت میقات نور) اواسط آذر ماه 99 توانست قدم به قدم و با صبر و حوصله آمار دقیق و شفاف شهدای شهرستان قرآنی استهبان را با قابلیت جستجوی گسترده و بازبینی ، ویرایش و جداسازی آثار،زندگی نامه،وصیت نامه،تصاویر رزمندگان اسلام،فیلم مصاحبه ،چند بیت شعر این 415 شهید را بارگذاری نموده،بنحوی که در حال حاضر همگان می توانند علاوه بر مشاهده اطلاعات شهید موردنظر،اطلاعات ارزشمند خود را برایمان ارسال تا در معرض دید و نظر همگان قرار دهیم.
اینجانب از این فرصت استفاده می نمایم و ضمن تبریک بخاطر طراحی جدید و سرعت بالا و امکانات فوق العاده برای دسترسی عموم و بارگذاری حجم عظیمی از آثار شهدا و جذابیت سایت ،مجددا و خاضعانه باز هم تقاضا نمایم،هر گونه خاطرات و اسناد و مدارکی از این دلاور مردان مخلص که در سخت ترین شرایط،مظلومانه فدای ما و نسل های آینده شدند از طریق فرم ارسال اطلاعات شهدا، به هر شکل ممکن به دست ما برسانند تا در این سایت پرارزش در معرض دید عموم قرار دهیم،مخصوصا خاطرات ناگفته و جذاب برای جوانان مشتاق فرهنگ ایثار و شهادت.
از همه سازمان هایی که اسناد و مدارکی برای انتشار دارند یا عکس،فیلم و صوت مرتبط با شهدای استهبان در اختیار دارند برای استفاده مشتاقان برایمان ارسال نمایند زیرا تنها مرکزی که توانسته است آثار تمام شهدای استهبان را بادقت کامل در معرض دید همگان قرار دهد همین پایگاه می باشد.
و لازم به این نکته میباشد که تمام هزینه های این سایت شخصی میباشد و هیچ ارگان و سازمانی دخالت در هزینه این سایت نداشته اند و لذا دوستانی که تمایل دارند می توانند در قسمت حمایت مالی از 1000 تومان تا… به این سایت کمک نمایند.
طراح و مدیر وبسایت
حسن حیدریان