نام و نام خانوادگي:علي اصغر فياض بخش
نام پدر:محمدعلي
تاريخ تولد:44/03/1
سن:21
استان:فارس
شهرستان:استهبان
بخش:مركزي
عضويت:بسيج
يگان:ل 33المهدي
عمليات:*****
مدت حضور:200 روز
شغل:معلم
تحصيلات:فوق ديپلم
مسئوليت:*****
تعداد دفعات اعزام:2
تاريخ شهادت:65/01/17
مکان شهادت:فاو
نحوه ي شهادت:اصبت تركش به سر
تاريخ دفن:*****
وصيت نامه شهيد عزيز علي اصغر فيّاض بخش
سخن را با نام خدايي كه انسان را خلق كرد آغازمي كنم؛ با نام خدايي كه انسان را از خون بسته آفريد، خدايي كه انسان را طوري آفريد كه جريان خلقتش و تحوّلات آفرينش انسان خـود درس بسيار بـزرگ براي خود انسان است. به نـام خـالقي كه راه را در پيـش پـاي مخلوق خود مي گذارد، خدايي كه از همان اوايل خلقت بشر و موجودات ديگر راهي مشخص براي به كامل رسيدن آنها آفريده است و يكي از نعمتهاي بسيار بزرگ كه خداوند نصيب بشر كرده است، همين است كه به مجرّد خلق شدن بشر راه را خوب بشناسد و پس از نتيجهگيريهاي عقلاني و غلبه بر هوا، هوس و نفس خويش قدم در اين راه بگذارد.
خوشا آنان كه توانستند راه خوب را از بد تشخـيص دهنـد و خود را به آن كمال نهايي مـورد نظـر برسـانند و در صف اوليا الله قرار گيرند و خود و خدا را بشناسند و پس از شناخت خود و خدا عاشق خدا شوند و در نتيجه خدا نيز عاشق آنان شود و مشخص است براي همه كه اگر كسي خداوند عاشق او شد چه پاداش نيكو وبي نظيري خداوند برايش در نظر مي گيرد، پاداشي كه هم بندهي راضي و خشنود است و هم خداوند راضي و خشنود مي شود.
برادران و خواهران محترم؛ امروز بايد براي نجات اسلام و پايداري احكام الهي شهيد شد با آنكه بايد زنده ماند تا اين كه شهيدي باشيم براي آيندهي اسلام.
آري، بايد خدا را شكرگزار باشيم كه من را در صف بندگان صالح و بندگان مؤمن قرار داده است، اگر چه خود هيچ رنگ و بويي از مؤمنان و ياران حسين زمان ندارم ولي همين كه در داخل آنها هستم مي بايست كه هم رنگ جماعت باشم و خود به خود كارهاي بقيّه روي من اثر مي گذارد و اميدوارم كه اين اثرات باعث ساختگي من شود و خداوند مرا ياري كند تا اين كه در اعماق وجود، انقلاب و دگرگوني اساسي رخ دهد تا بتوانم در ظاهر و باطن خود را بسازم كه واقعاً بندهاي باشم از بندگان صديق خداوند ان شاالله.
دل هميشه در طلب همدردي است كه راز دروني خود را بيان كند و دردهاي خويش را با هم دردِ ديگري به ميان بگذارد، دل مي خواهد كه دردهاي خود را از خود بزدايد ولي در همه و نه به همه دل، بلكه دلهايي كه طاقت نگه داشتن راز ما و دردها را داشته باشد.
و از همه مهمتر سلام بر هجرت، سلام بر دوري، سلام بر آنچه يـادآور خـاطرات شيرين و جاوداني و با معنويت است كه با بـرخي از اوليـا خـدا طي مدت كوتاهي سپري كردم، سلام بر آنچه كه ما را از اين دنيا مي برد و دل را متوجّه آخرت و دنيـاي باقـي مي سازد، سلام بر آن كـساني كـه زندگيشان الگـويي براي ما بود، سلام بر آنان كه رزمشان و زهدشان پشتوانهي اسلام بود و باز هم سلام بر جدايي؛ چرا كه جدايي زنده كنندهي آن خاطرات خوب و زيبايي است كه از اوليا خدا برايمان به ارث رسيده است، ولي كجا مي شود پيدا كرد؟ چطور مي شود كه دل به مطلوب اصلي خويش دست يابد؟ دل پر از درد است ولي صاحب دل چطور؟ آيا صاحب دل مانند همان كساني است كه دل در طلب آنهاست؟
با كمي دقت فهميدهام كه از آن چه از دست آن در عذابم، همين است كه خود قابل نبودم كه تاكنون دوستي را براي خود نگه دارم. (از ماست كه بر ماست) آري، علّت اين همه عذاب دروني، همين است كه خود، همان طوري كه در اول سخن گفتم در بيراهه هستم و از طرف اصلي در راه مستقيم، آري خودم از حال خود خبر دارم و مقصّر را خودم مي بينم؛ مي دانم كه علّت اين همه بدبختي چيست، مي دانم كه از قافله عقب ماندهام و براي رسيدن به آنها بايد خيلي زياد تلاش كنم و كجا آن اراده و تصميم عقلاني و الهي، كجا آن قدرت و نيروي ايماني كه بتواند بر هواي نفس پيروز گردد، بايد بگويم كه آن نيروي ايمان لازم و كافي كه وجودم نياز به آن دارد نيست، بلكه قلبم حجابدار شده است كه خود اين حجاب از بين بردنش و مبارزه با اين پوششهايي كه بر قلبم است خود كاري دشوار است و از عهدهي خودم بر نمي آيد مگر اين كه خداوند دست مرا بگيرد، متأسفانه مغلوب هواي نفس شده است و درد بالاي درد را به اينها مي گويند؛ ولي در عين حال چون به خداوند اميد ]دارم[ نااميد نيستم كه اگر خداوند بخواهد كمكم كند مي تواند. چه كنم كه گناهانم زياد است و طاعات و عبادتم قابل توجه نيست كه لااقل بتوانم نظر خداوند را به خود جلب كنم.
والسلام
علي اصغر فيّاض بخش
يادنامهاي از شهيد عزيز علياصغر فياضبخش
نام پدر: محمّدعلي محل و تاريخ تولد: استهبان 1344
سن: 21 سال تحصيلات: فوق ديپلم
شغل: معلم وضعيت تاهل: مجرّد
ارگان اعزام كننده: بسيج تاريخ اولين اعزام: 24/4/61
حضور در جبهه: 200 روز تاريخ شهادت: 17/1/65
محل شهادت: فاو محل دفن: استهبان
«پاك پروردگارا، چه زيباست جلوهگاه جمالت و چه با شكوه است نمايشگاه جلالت، در حيرتم اي خداوند، آيا اين منم كه افتخار راز و نياز در اين ساعت با تو نصيبم گشته، آيا اين منم كه توفيق نظاره بر فروغ ملكوتي ترا يافتهام … »
اين طنين راز و نياز «علياصغر» است، كسي كه در روز تاسوعاي حسيني چشم به سراي خاكي گشود و تا آخرين جرعهاي كه در جام هستي داشت، چون يار باوفاي حسين(ع) بر سر عهد و پيمان خود باقي ماند. وي كه در خانوادهاي مذهبي رشد و نمو يافته بود، درس عاشقي را در مكتب حياتبخش اسلام آموخت و ثانيههاي زندگي خود را سرشار از ايمان و معنويت كرد. از كودكي چهرهاي آرام و صميمي داشت و دلي پر از لطف و صفا. روزهاي خوب مدرسه رفتنش، گواهي بر استعداد درخشان او در زمينههاي مختلف درسي و علاقهي شديد او به كتب علمي است، به طوري كه چندين مرتبه در مسابقات علمي شهرستان، مقام اول را كسب كرد و با تلاش و پشتكار فراوان در آزمون تربيت معلّم قبول شد.
او يكي از شاگردان شهيد «حجهالاسلام حاج شيخ احمد فقيهي» بود كه در اوايل انقلاب در جلسات ايشان شركت ميكرد و در تظاهرات ضد رژيم پيش قدم بود. در دبيرستان از اعضاي فعّال انجمن اسلامي دبيرستان بود و با گروهكهاي ضدانقلاب به سختي مقابله ميكرد.
مدتي هم در امور فرهنگي و تبليغاتي سپاه صادقانه خدمت نمود. رابطهاي خوب و صميمي با روحانيت داشت و به بيانات و فرامين امام(ره) امت گوش فرا ميداد و معتقد به عمل به آن بود.
با شروع جنگ تحميلي و تجاوز بيگانگان، براي دفاع از ميهن اسلامي لباس رزم پوشيد و راهي ديار نور شد. گرچه در مركز تربيت معلّم مشغول تحصيل بود، اما بيشتر اوقات در جبهه به سر ميبرد و از ياد رزمندگان و حماسهآفرينيهاي آنها غافل نميشد. در اولين اعزام، در «عمليات رمضان» شركت ميكرد و رشادتهاي فراوان از خود به يادگار ميگذاشت و با وجود اين كه با چند تن از برادران رزمنده در خاك عراق گم شد، ولي با تدبير و راهنمايي او راه را پيدا كردند و به جمع نيروهاي اسلام پيوستند.
او هرگاه به مرخصي ميآمد از جانبازان و مجروحين جنگ عيادت ميكرد. پدرش ميگويد: «ما نصف شب از صداي ناله و گريهي علياصغر از خواب بيدار ميشديم و وقتي وارد اتاق ميشديم، ميديديم كه او نماز ميخواند و اشك ميريزد.» وي تمام كارها را با خلوص نيّت انجام ميداد و صادقانه به رزمندگان خدمت ميكرد؛ بدانگونه كه به او لقب «مادر» داده بودند. اين مرد آسماني بارها گفته بود: «شرم دارم با بدني سالم در روز محشر در مقابل امام حسين(ع) قرار بگيرم.» سرانجام در منطقهي عملياتي «فاو» تير دشمن سرش را نشانه رفت و به خيل سروقامتان هميشه سرافراز تاريخ پيوست.
در سينة ما غمی ز فياض بخش است
در جبهه سوار مرکبی چون رخش است
سر تا به قدوم او شده گلباران
بر حلقة دوست چون نگينی نقش است
شهيد علی اصغر فياض بخش
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
پایگاه اطلاع رسانی شهدای استهبان(زیرمجموعه سایت میقات نور) اواسط آذر ماه 99 توانست قدم به قدم و با صبر و حوصله آمار دقیق و شفاف شهدای شهرستان قرآنی استهبان را با قابلیت جستجوی گسترده و بازبینی ، ویرایش و جداسازی آثار،زندگی نامه،وصیت نامه،تصاویر رزمندگان اسلام،فیلم مصاحبه ،چند بیت شعر این 415 شهید را بارگذاری نموده،بنحوی که در حال حاضر همگان می توانند علاوه بر مشاهده اطلاعات شهید موردنظر،اطلاعات ارزشمند خود را برایمان ارسال تا در معرض دید و نظر همگان قرار دهیم.
اینجانب از این فرصت استفاده می نمایم و ضمن تبریک بخاطر طراحی جدید و سرعت بالا و امکانات فوق العاده برای دسترسی عموم و بارگذاری حجم عظیمی از آثار شهدا و جذابیت سایت ،مجددا و خاضعانه باز هم تقاضا نمایم،هر گونه خاطرات و اسناد و مدارکی از این دلاور مردان مخلص که در سخت ترین شرایط،مظلومانه فدای ما و نسل های آینده شدند از طریق فرم ارسال اطلاعات شهدا، به هر شکل ممکن به دست ما برسانند تا در این سایت پرارزش در معرض دید عموم قرار دهیم،مخصوصا خاطرات ناگفته و جذاب برای جوانان مشتاق فرهنگ ایثار و شهادت.
از همه سازمان هایی که اسناد و مدارکی برای انتشار دارند یا عکس،فیلم و صوت مرتبط با شهدای استهبان در اختیار دارند برای استفاده مشتاقان برایمان ارسال نمایند زیرا تنها مرکزی که توانسته است آثار تمام شهدای استهبان را بادقت کامل در معرض دید همگان قرار دهد همین پایگاه می باشد.
و لازم به این نکته میباشد که تمام هزینه های این سایت شخصی میباشد و هیچ ارگان و سازمانی دخالت در هزینه این سایت نداشته اند و لذا دوستانی که تمایل دارند می توانند در قسمت حمایت مالی از 1000 تومان تا… به این سایت کمک نمایند.
طراح و مدیر وبسایت
حسن حیدریان