نام و نام خانوادگي:محمدرضا فقيهي
نام پدر:علي اكبر
تاريخ تولد:44/09/20
سن:19
استان:فارس
شهرستان:استهبان
بخش:مركزي
عضويت:سپاه
يگان:ل 19 فجر
عمليات:*****
مدت حضور:625 روز
شغل:پاسدار وظيفه
تحصيلات:دوم راهنمايي
مسئوليت:مسوول گروه شناسايي
تعداد دفعات اعزام:4
تاريخ شهادت:63/11/28
مکان شهادت:سومار
نحوه ي شهادت:اصابت تركش
تاريخ دفن:*****
وصيت نامه شهيد عزيز محمدرضا فقيهي
ولاتقولو المن يقتل في سبيل الله اموات بل احياء ولكن لاتشكرون. (قرآن كريم)
درود و سلام پروردگار بر همهي انبيا و اوصيا و شهدا راه فضيلت.
من اعتقاد دارم كه پاداش انسان به اندازهي همان درد و رنجي است كه در راه خداي تعالي كشيده و مي بينيم كه مردان خدا كساني هستند كه بيش از همه متحمّل درد و رنج و گـرفتاري شدهاند؛ مردان خـدا، مثـل امام عزيـزمان را شما ببينيد كه خداي درد است، گويي كه در درد بزرگ شده است، هميشه رنج و محنت كشيده؛ امام حسين(ع) را شما نظاره كنيـد كه در كوهي از درد و شكنجه فرو رفت مثل او در دنيا ديده نمي شود، پس درد است كه دل آدمي را بيدار مي كند و به انسان صفا مي دهد و انسان را متوجه خودش مي كند و مي داند كه چند صباحي بيش زنده نمي باشد و بدن ضعيفي دارد كه توانايي كوچكترين سختي را نمي تواند داشته باشد.
و اما گفتيم كه درد و رنج است كه انسان را به خود مي آورد و حقيقت وجود خود را مي فهمد و مي داند رنج گرسنگان را و فشاري را كه به نيازمندان آمده است، پس به خود بياييد و به فكر گرسنگان باشيد؛ مسلمانان.
خدايا تو را شكر مي كنم كه در طول زندگي كه داشتم با دردها آشنا شدم و در عوض اين دردها كه كشيدم درك كردم حال محرومان را و درد درمندان را و در كنار آن خواستههاي نفساني خود را زير كوه غم و درد بكوبم و تو را شكر مي كنم كه مرا در آتش عشق خود گداختي و تمام خواستنيها را كه به او عشق مي ورزيدم، به خاطر تو در نظرم بي مقدار شد. خدايا تو را شكر مي كـنم در مقابل دردها و محنتها و ظلم و فشار و شكنجهها كه با سهولت تحمّل مي كنم و در همه حال جز به وجود تو و روز رستاخيز به چيزي فكر نكنم و كوچكترين گلهاي نكنم و كمترين ناراحتي به خود راه ندهم، فقط به شرط آن كه مرا كمك كني و مرا از زير بار سنگين گناه كه بر دوشم است نجات دهي.
اي خداي بزرگ هميشه مي خواستم در راه حق قدم بردارم و هميشه مي گفتم تا بدنم پاره پاره نشده و تا آن جا كه مي توانم حتي يك قدم بردارم دست از امام عزيز و راه امام حسين(ع) برندارم، پس اي خداي بزرگ، هدايتم كن كه ناتوانم، اي خداي بزرگ ارشادم كن و راهنماييم كن كه در برابر تصميم خود استوار باشم و پايم نلغزد.
اما اي خداي بزرگ، حال ديگر مرا بخوان كه ديگر جاي من در اين دنيا نيست و دوست دارم كه در اين لحظات آخر كه همه چيز را به دور ريختهام و از همه دوري گزيدهام ياريم كني، مرا با همهي گناهانم قبولم كن و مرا از اين قفس تنگ كه چون كبوتري زندانيم آزاد كن و با شهدا محشورم گـردان. خـدايا، بارالها، پروردگارا، محبوبا، معبودا، من با چه رويي قلم را بر روي كاغذ بگذارم و وصيت كنم؟ در حـالي كه اين جسم مملـو از گناه است و شرمسار از گنـاهم، پس چـگونه مي خواهم وصيـت كـنم؟ اي معـبود من از چـه بنالم و از چـه گريه كنم؟ به خدا قسم و به مهدي(عج) زهرايت قسم به خون گلوي حسين(ع) عزيزت و به ياران او كه به دستم كه زبانم بريده و قلم شكسته و قسم از اين كه برايتان وصيت مي كنم بريده است.
و وصيت من به شما برادران و دوستان اين است كه به امام عزيزمان تا آخرين قطرهي خون خود وفادار باشيد و مبادا از انقلاب و امام عزيز دوري كنيد. جبهه تجلّي بخش آرمانهاي قلبي رزمندگان و پايگاه آقا امام زمان(عج) است. اي دوستان و همسنگران عزيز، مگر خون من و شما از خون سيد مظلومان با ارزشتر است نه هرگز، نبايد سنگر عبدالله الحسين(ع) را خالي گذاشت سنگري كه علي اكبر و علي اصغر و هفتاد و دو تن مظلومانه به شهادت رسيدند، پس اي مردم و اي دوستان مي دانيد كه هنوز اسلام به دست شما به امانت است، حراست و پاسداري از آن به عهدهي خود شماست پس بشتابيد و سنگرها را پركنيد.
اما در آخر از تمام آنهايي كه مرا مي شناسند چه آنهايي كه در اين جا هستند و براي به خاك سپردن بدن من تشريف آوردهاند و چه آنهايي كه در اين جا نيستند دوستان و خويشان از شما طلب بخشش مي كنم.
پدر و مادرم كه مرا با هزار زحمت بزرگ كردهايد ولي من براي شما كاري نكردم از شما مي خواهم كه براي لحظهي آخر مبادا كوچكترين ناراحتي به خود راه بدهيد.
از دوستان مي خواهم كه تا آنجايي كه برايشان امكان دارد گاهي گذري بر سر خاك من بكنند و براي من از خداوند متعال طلب مغفرت و آمرزش كنند.
محمّدرضا فقيهي
يادنامهاي از شهيد عزيز محمّدرضا فقيهي
نام پدر: علياكبر محل و تاريخ تولد: استهبان 1344
سن: 19 سال تحصيلات: دوم راهنمايي
شغل: پاسداروظيفه وضعيت تاهل: مجرّد
ارگان اعزام كننده: سپاه تاريخ اولين اعزام: 25/9/60
حضوردرجبهه: 625 روز مسؤوليت: مسؤول گروه شناسايي
تاريخومحلشهادت:سومار 28/11/63 محل دفن: استهبان
آن لحظه كه از عرش صدايش زدند، به خطهي خورشيد سفر كرد و در بلنداي آبي آسمان به پرواز درآمد …
خزان 1344 قدوم بهاري كودكي را جشن گرفت كه نگاه آفتابياش او را به روزهاي روشن عشق پيوند ميداد. «محمّدرضا» در كنار خانواده با آيين اسلام آشنا شد و دل به خوبيهاي آن سپرد. با ورودش به سن هفت سالگي راهي مدرسه شد و در كلاس درس صبر و پايداري را آموخت. سن زيادي نداشت كه شورش مردم عليه حكومت طاغوت آغاز گرديد. او همپاي مردم قهرمان به فعّاليتهاي ضدرژيم ميپرداخت. پدرش ميگويد: «روزي كه امام خميني(ره) فرمودند براي حفظ ناموس وطن به نگهباني از شهرها بپردازيد، محمّدرضا شبانه به گشت و نگهباني مشغول شد تا به دستور امام عمل كرده باشد.»
با شروع جنگ خونين عراق عليه ملت مظلوم ايران، فصل ديگري در دفتر زرّين زندگي محمّدرضا ورق خورد و او در آغاز جواني، تكسوار ميدان عشق شد. با دوستش (شهيد حسين باروتي) به سرزمين لالهخيز «سومار» سفر كرد. هرگاه به مرخصي ميآمد، تاب ماندن نداشت و خيلي سريع خود را به جبهه ميرسانيد. همين چند روزي هم كه در شهر بود به كارگري مشغول ميشد و دستمزد خود را براي خانواده ميگذاشت.
وي در جبهه، مسؤوليت اطلاعات و شناسايي را به عهده داشت و يكي از دلاورمردان «گردان ثارالله» بود كه در دل تاريك شب، با چابكي و چالاكي تمام، از ميادين مين و كمينگاههاي دشمن ميگذشت و براي اطلاع يافتن از موقعيت دشمن، شجاعانه در خاك عراق نفوذ ميكرد تا سرانجام اين بزرگمرد هميشه پيروز، پس از نبرد با دشمن، در لحظهاي ملكوتي با چهرهاي باز و خندان، عاشقانه، شاهد شهادت را در آغوش كشيد و به صف طولاني شهيدان اسلام پيوست.
سيراب رضا فقيهی از زمزم شد
لب تشنه به خون نشسته در عالم شد
گر دست قضا حلقة زلفش پيچيد
از وادی سينه رفته و محرم شد
شهيد محمدرضا فقيهی
اطلاعاتی در این زمینه ثبت نشده است .از طریق فرم پایین همین صفحه با ما به اشتراک بگذارید.
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
پایگاه اطلاع رسانی شهدای استهبان(زیرمجموعه سایت میقات نور) اواسط آذر ماه 99 توانست قدم به قدم و با صبر و حوصله آمار دقیق و شفاف شهدای شهرستان قرآنی استهبان را با قابلیت جستجوی گسترده و بازبینی ، ویرایش و جداسازی آثار،زندگی نامه،وصیت نامه،تصاویر رزمندگان اسلام،فیلم مصاحبه ،چند بیت شعر این 415 شهید را بارگذاری نموده،بنحوی که در حال حاضر همگان می توانند علاوه بر مشاهده اطلاعات شهید موردنظر،اطلاعات ارزشمند خود را برایمان ارسال تا در معرض دید و نظر همگان قرار دهیم.
اینجانب از این فرصت استفاده می نمایم و ضمن تبریک بخاطر طراحی جدید و سرعت بالا و امکانات فوق العاده برای دسترسی عموم و بارگذاری حجم عظیمی از آثار شهدا و جذابیت سایت ،مجددا و خاضعانه باز هم تقاضا نمایم،هر گونه خاطرات و اسناد و مدارکی از این دلاور مردان مخلص که در سخت ترین شرایط،مظلومانه فدای ما و نسل های آینده شدند از طریق فرم ارسال اطلاعات شهدا، به هر شکل ممکن به دست ما برسانند تا در این سایت پرارزش در معرض دید عموم قرار دهیم،مخصوصا خاطرات ناگفته و جذاب برای جوانان مشتاق فرهنگ ایثار و شهادت.
از همه سازمان هایی که اسناد و مدارکی برای انتشار دارند یا عکس،فیلم و صوت مرتبط با شهدای استهبان در اختیار دارند برای استفاده مشتاقان برایمان ارسال نمایند زیرا تنها مرکزی که توانسته است آثار تمام شهدای استهبان را بادقت کامل در معرض دید همگان قرار دهد همین پایگاه می باشد.
و لازم به این نکته میباشد که تمام هزینه های این سایت شخصی میباشد و هیچ ارگان و سازمانی دخالت در هزینه این سایت نداشته اند و لذا دوستانی که تمایل دارند می توانند در قسمت حمایت مالی از 1000 تومان تا… به این سایت کمک نمایند.
طراح و مدیر وبسایت
حسن حیدریان