يادنامهاي از شهيد عزيز ابراهيم طهماسبي
نام پدر: عليرضا محل و تاريخ تولد: ايج 1347
سن: 20 سال تحصيلات: اول راهنمايي
شغل: سرباز وضعيت تاهل: مجرّد
ارگان اعزام كننده: سپاه تاريخ اولين اعزام: 18/4/64
حضور در جبهه: 365 روز تاريخ شهادت: 4/4/67
محل شهادت:جزيرهي مجنون محل دفن: دربامامزاده 18/1/70
چون صداي گريهي معصومانهي او سكوت خانه را شكست، قرآن مُنزل را گشودند تا به مدد كتاب آسماني نام اين نورديده را انتخاب كنند و آن گاه كه نام «ابراهيم» را يافتند، اين اسم زيبا، زيبندهي وجود مقدّسش گشت، دوران كودكي او در مهرباني و عطوفت گذشت و تا كلاس اول راهنمايي به مدرسه رفت. پس از آن دشت و صحرا همدم تنهايي او شدند و گلهاي از گوسفندان كه هر روز صبح آنها را به چرا ميبرد.
ابراهيم گرچه مادرش را از دست داده بود و اين غم سنگين را با خود حمل ميكرد، اما در برابر مشكلات صبورانه سوخت و ساخت. او جواني شجاع و بيباك بود و بسيار سخاوتمند؛ مردانه كار ميكرد و درآمد خود را براي كمك به خانواده صرف مينمود. ابراهيم هميشه قرآن را به همراه داشت و خواندن نماز اول وقت برايش مهمتر از هر كار ديگري بود. به مسألهي حجاب بسيار توجه ميكرد و چنانچه مرتكب اشتباهي ميشد، خيلي سريع از طرف مقابل معذرت خواهي ميكرد. جواني متعصّب و سر به زير بود و چشمان بيرياي او، حكايت از سادگي و محبّت باطنياش داشت.
هنگامي كه بوي آتش و بـاروت فضـاي ايـران را فـرا گرفتـه بود، ابراهيم جواني هجده ساله بود كه خود را براي خدمت سربازي مهيا نمود. از روستاي سبز خاطرهها و ديار كودكياش خداحافظي كرد و پس از گذراندن آموزشهاي لازم دفاعي، راهي جبهههاي نبرد شد.
مدتهاي زيادي در جبهه بود و در روزهاي پاياني سربازي هنگامي كه در جزيرهي مجنون افتخار ميآفريد به «وجه الله» نظر كرد. سه سال مجنونوار مهمان نيزارهاي مجنون بود و همزمان با پراكنده شدن عطر گلهاي بهاري، رايحه دلانگيز شهادت را به ارمغان آورد.