نام و نام خانوادگي:حسين طاهري
نام پدر:محمد
تاريخ تولد:38/09/8
سن:27
استان:فارس
شهرستان:استهبان
بخش:مركزي
عضويت:بسيج
يگان:ل 33المهدي
عمليات:كربلاي 4
مدت حضور:354 روز
شغل:معلم
تحصيلات:فوق ديپلم
مسئوليت:كمك آرپي جي زن
تعداد دفعات اعزام:2
تاريخ شهادت:65/10/4
مکان شهادت:خرمشهر
نحوه ي شهادت:جراحات وارده
تاريخ دفن:76/04/13
وصيت نامه شهيد عزيز حسين طاهري
به نام آنكه جان را فكرت آموخت
چراغ زندگي را او برافروخت
قال الله تعالي في قرآن الكريم:«وَاْلَّذِينَ جاهَدُواْ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا.»
آنانكه در راه ما به جان و مال جهاد و كوشش كردند به تحقيق آنها را به معرفت، به راه خويش هدايت ميكنيم. (سورهي عنكبوت،آيهي 69)
چند تذكر به عنوان وصيت به خانواده:
1ـ اينجانب بنا به وظيفهي شرعي و با توجه به پيامهاي مكرّر حضرت امام خميني دام ظله جهت حضور در جبهه و عمل به سفارش برادر شهيدم مهدي و با اعتقاد كامل نسبت به ادامهي جنگ تحميلي تا سرنگوني حكومت بعث و تنبيه متجاوز، به خصوص شخص صدام جنايتكار و استقرار حكومتي خواست مردم مسلمان عراق در آن سرزميـن به عنوان داوطلـب بسيـج راهـي جبهـه شـدم و در ايـن مسيـر به آنچه خداوند راضي باشد راضيم. بنابراين از پدر و مادر، برادران، خواهران و وابستگانم و به خصوص عمـههايم ميخـواهم كه در مقابل خشنـودي خداوند راضي و شكيبا و صبور بوده و آنگاه كه خواستند شهادتمان را به رخ ا نقلاب و مردم بكشند زينب بزرگ(س) را به ياد آورند كه در جريان حادثهي كربلا دو فرزند خويش را قرباني راه برادر كرد ولي در برابر عظمت خون سيدالشهدا(ع) در مراحل اسارت و پس از آن سخني از آن دو به زبان نياورد.
2ـ خداي را سپاسگزارم و شاكرم كه به من اين توفيق را عطا كرد كه به اسلام، امام و انقلاب تا پاي خون وفادار بمانم.
3ـ اگر جنازهام پيدا شد در كنار مزار شهيد مهدي، آموزگار 13 سالهاي كه به من چگـونه زيستن را آموخـت و نيز چگـونه مردن را، دفن كـنيد و اگـر مفقـود شـدم بـراي هر دويمان يك سنگ مشترك بگذاريد.
واما تو اي خواهر و برادر مسلمان: اي رهرو محمد(ص) و شيعهي علي(ع)، اي پاسدار حرمت خون سيدالشهدا(ع)، اي مقلّد خميني، اي آرزوي همهي نسلهاي گذشته و آيندهي تاريخ، اي مظهر استقامت و شهامت، اي سرفرازتر از سرو، اي استوارتر از كوه، اي يادگار هابيل مظلوم، اي قرباني قابيل ظالم، اي وارسته از بندهاي اسارت،اي پاسدار اهل بيت(ع)، اي پرچمدار حق و عدالت در سراسر گيتي، محكم و استوار باش؛ به راه شهيدان گام نه، چه خداوند شما را به گرسنگي و تشنگي و نقص در اموال و فرزندانتان آزمايش ميكند و آنگاه صابران را بشارت فتح و نويد ميدهد. پس زمان بسيار حسّاس و پيروزي نزديك است مبادا وسوسهي خنّاسان و كبر مكّاران سستت كند، زيرا به قول امام سستي تو مساوي با دفن اسلام است؛ پس به بيان مولا امام علي(ع) گوش ده كه ميفرمايد: «و عفوا علي الجهاد بنواجذكم و لا تلتفتوا الي نا عقل نعق.»
(نهج البلاغه خطبهي 121)
با چنگ و دندان به جهاد برخيزيد و به زمزمههاي شوم و صلح و سازش اعتنا نكنيد.
و اما تو اي صـدام: اي جلاد پليد، اي مزدور حلقه به گـوش شيطان بـزرگ، اي دست نشاندهي استعمار شرق و غرب، اي حاكم خونخوار، اي تحميلي يك كودتا، اي هرزهي كثيف در منجلاب متعفّن خود پرستي، اي بينام و نشان، اي جيره خوار مكتب الحادي ميشل عفلق، اي خون آشام امتي كه ميكوشد تا انسان بماند، اي سيراب گشته از خون، اي وجودت همه پستي و پليدي و دنائت و رذالت، ننگت باد، تباهي بر تو باد؛ تو خود خوب ميداني كه از درون پوسيدهاي و پيكرهي رژيم ننگينت همي در تزلزل و فروريختن است اما در عين حال همچون غريقي به هر خار و خسي دست مييازي يكروز به سراغ حاميان و نوكران غرب جنايتكار در منطقه رفته و علاوه بر آنكه از نظر نظامي تسليح و كمك مالي چند ميلياردي شده، مزدور و خلبان اجير گفته از پايگاههاي نظامي آنها جهت قطع شريانهاي حياتي اقتصادي ايران استفاده كرده و دگر روز در كرملين حضور يافته تا با اثبات خوش خدمتيت با موشكهاي اهدايي شرق، زنان و كودكـان مظـلوم جنوب و غرب ايران را زير آوار فرو بري. ولي مطمئن باش كه فرزندان رشيد اين امت با اتّكال به خداوند و ايمان، سلاح خونين بر زمين افتادهي برادرانشان را رها نكرده آن را برداشته و مقاوم و استوار تا پيروزي نهايي خواهند ايستاد و به بچههاي فلسطين، لبنان، افغانستان، اريتره، نيكاراگوئه، ليبي، سوريه، فليپين و ديگري ممالك در بند، اما آزاده از جنوب شرقي آسيا گرفته تا آفريقاي سياه و آمريكاي لاتين درس مقاومت و ايثار و پيروزي را خواهند آموخت.
و اما سخن آخر: راستي هدفت از تحميل جنگي خونبار به ايران اسلامي چه بود؟ جز اين كه از يك سو رضايت اربابان شرق و غرب و مرتجعين منطقه را فراهم سازي و دست آنها را در چپاول ثروتهاي ملّتهاي مظلوم و مسلمان منطقه بازتر كني و از سوي ديگر مانع رشد انقلاب اسلامي در جهان مستضعـف و به خصـوص دنيـاي اسلام و بالاخص در حـوزهي خليـج فارس گشته و در نجات قدس عزيز، اين ميعادگاه پيامبران تأخير اندازي و موجب تشتّت امّتهاي اسلامي گردي؟ ولي منتظر باش كه زنگها به صدا درآمدهاند و ملّتها بيدار و در نتيجه مرگت فرارسيده و صبح پيروزي و ظفر امّت مسلمان ايران و عراق نزديك است. به اميد اين چنين صبحي.
و اما شما اي همسنگران شهيدم: ميخواستم چون شما پرواز كردن را بياموزم، ميخواستم همچون باران به سوي آسمان عشق پرواز كنم، ميخواستم كه به وصال ياران پركشيده نايل آيم و جراحتي كه مدتهاي مديدي است بر پيكر خيمدهام جاي گرفته درمان كنم، بدين جهت باشناخت اين راه را انتخاب كرده و بدان چون عاشقي كه به كوي معشوق سر از پا نمي شناسد قدم گذاشتم، اكنون چون پرستويي در قفس لحظه لحظهي عمرم را، تنها در آرزوي پرواز سپري ميكنم؛ آن دم كه درد ديرينهام مداوا شد و ياران را ديدار كردم به آنها خواهم گفت كه غم فراقتان زندگيام را تباه كرده بود و گذران زندگي بر من مشكل مينمود، همچنين به آنها خواهم گفت كه هزاران انسان ناكام ديگر همچون من، در اميد ديدار شما ميباشند و در مسير حركتتان در حركت هستند و ميدانم كه روزي به شما خواهند رسيد پس اي سنگر نشينان شهر شهادت، آسوده خاطر باشيد كه رهروانتان در راهتان ثابت قدمند.
آري اي راهيان جبههي عشق، چه زيبا با گلها هم نشين شدهايد و با پرستوها هم آواز، چه نيكو دلهايتان از نور ايمان لبريز گرديد و چه جاودانه در پيمانهايتان شراب عشق ريختيد و در انديشههايتان گل عطوفت كاشتيد و سوار بر بال پرندهي آزادي به سوي دشت شهادت، چه عاشقانه و عارفانه سفـر كرديد من شما را ميشناسم شـما از شهر نـور و روشنايي با كوله باري از اميد آمديد تا گل نور را بر دامن شب بگسترانيد، واژهي زيباي رسالـت بر لبانتـان نقـش بسته بود و قلبهايتان سرشـار از عشق و عطوفـت و مهرباني بود، اي ياران سفر كرده گل عشق در دلهايتان ريشه دوانده بود و روحتان غرق نور و زيبايي بود، اي همسفران نور، بوي عطر گل بنفشه و آواز پرستوها شما را به ضيافت شبنم ميخواند آماده باشيد كه من نيز با خداوند، در بهاران ميثاق عشق و دوستي و محبّت بستهام، من نيز پنجره را گـشودهام در انتظار پيك دعوت شما لحظه شماري ميكنم؛ به اميد آن لحظه.
والسلام
اهواز لشكر مقدّس المهدي(عج)، گردان فجر،حسين طاهري
يادنامهاي از شهيد عزيز حسين طاهري
نام پدر: محمّد محل و تاريخ تولد: استهبان 1338
سن: 27 سال تحصيلات: فوق ديپلم
شغل: معلّم وضعيت تأهل: مجرّد
ارگان اعزام كننده: بسيج تاريخ اولين اعزام: 28/11/60
دفعات اعزام: دو بار حضور در جبهه: 354 روز
تاريخ شهادت: 4/10/65 محل دفن: استهبان 13/4/76
در روز غمبار عاشورا، حسيني چشم به دنيا گشود كه دل شيدايش هماره در پي كربلا بود. زماني كه تولد يافت، بر چهرهاش نقابي كشيده شده بود كه نشاني ازسعادت و جاودانگي داشت.
«حسين» در تمام مراحل زندگي، استاد خود ـ شهيد بزرگوار حجت الاسلام شيخ احمد فقيهي ـ را تنها نگذاشت و تا توان داشت او را ياري كرد. هنوز هم كوچههاي شهر او را خوب ميشناسند و ديوارهاي شهر با او آشناست؛ آنها دستهاي «حسين» را لمس كردهاند، زماني كه اعلاميهي ضدطاغوت بر ديوار ميچسباند. در همين فعّاليتهاي اوايل انقلاب بود كه سنگي بر چشم نازنينش خورد و باعث گرديد كه چشمش ضعيف شود.
وي در اكثر عرصههاي زندگي، نفر اول بود. او نه تنها در دانشگاهِ علم، ممتاز بود بلكه امتياز دانشگاه عشق را نيز از آن خود كرد. معلّم بزرگ ما، آن دانشآموزي است كه از برادر پانزده سالهي خويش (شهيد مهدي طاهري) چگونه زيستن و چگونه رفتن را آموخت و اجازه نداد كه سنگر برادرش خالي بماند و اسلحه او به زمين بيفتد.
سخنان اين مرد بزرگ، چون لوح زريني به يادگار مانده است؛ آن هنگام كه قصد سفر داشت رو به پدر و مادر خود كرد و گفت: «هرگاه خواستيد شهادتمان را به رخ انقلاب و مردم بكشيد، زينب بزرگ(س) را به ياد آوريد.» او كه هماره در فراق دوستان شهيدش ميسوخت بر دل كاغذ چنين نوشته است: «اكنون چون پرستويي در قفس، لحظه لحظهي عمرم را تنها در آرزوي پرواز سپري ميكنم. آن دم كه درد ديرينهام مداوا شد و ياران را ديدار كردم، به آنها خواهم گفت كه غم فراقتان زندگيام را تباه كرده بود و گذران زندگي را بر من مشكل مينمود. اكنون من پنجره را گشودهام و در انتظار پيك دعوت شما لحظه شماري ميكنم. به اميد آن لحظه.»
… و آن لحظه كه «حسين» در ميان امواج خروشان اروند در «عمليات كربلاي 4» نداي «ارجِعي اِلي رَبِك» را شنيد، لبيك اجابت گفت. فراقش به سرآمد و جسم عاشقش يازده سال بر روي خاك غربت ماند تا سرنوشت عاشقي او نيز در دفتر هشت سال دفاع مقدس، براي هميشهي تاريخ ثبت شود.
گرديده حسين طاهری چون لاله
بر گرد رخش نشسته بودی هاله
از خانة دل چهر عرقناک گذشت
بر لاله ستان نشسته همچون ژاله
شهيد حسين طاهری
اطلاعاتی در این زمینه ثبت نشده است .از طریق فرم پایین همین صفحه با ما به اشتراک بگذارید.
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
پایگاه اطلاع رسانی شهدای استهبان(زیرمجموعه سایت میقات نور) اواسط آذر ماه 99 توانست قدم به قدم و با صبر و حوصله آمار دقیق و شفاف شهدای شهرستان قرآنی استهبان را با قابلیت جستجوی گسترده و بازبینی ، ویرایش و جداسازی آثار،زندگی نامه،وصیت نامه،تصاویر رزمندگان اسلام،فیلم مصاحبه ،چند بیت شعر این 415 شهید را بارگذاری نموده،بنحوی که در حال حاضر همگان می توانند علاوه بر مشاهده اطلاعات شهید موردنظر،اطلاعات ارزشمند خود را برایمان ارسال تا در معرض دید و نظر همگان قرار دهیم.
اینجانب از این فرصت استفاده می نمایم و ضمن تبریک بخاطر طراحی جدید و سرعت بالا و امکانات فوق العاده برای دسترسی عموم و بارگذاری حجم عظیمی از آثار شهدا و جذابیت سایت ،مجددا و خاضعانه باز هم تقاضا نمایم،هر گونه خاطرات و اسناد و مدارکی از این دلاور مردان مخلص که در سخت ترین شرایط،مظلومانه فدای ما و نسل های آینده شدند از طریق فرم ارسال اطلاعات شهدا، به هر شکل ممکن به دست ما برسانند تا در این سایت پرارزش در معرض دید عموم قرار دهیم،مخصوصا خاطرات ناگفته و جذاب برای جوانان مشتاق فرهنگ ایثار و شهادت.
از همه سازمان هایی که اسناد و مدارکی برای انتشار دارند یا عکس،فیلم و صوت مرتبط با شهدای استهبان در اختیار دارند برای استفاده مشتاقان برایمان ارسال نمایند زیرا تنها مرکزی که توانسته است آثار تمام شهدای استهبان را بادقت کامل در معرض دید همگان قرار دهد همین پایگاه می باشد.
و لازم به این نکته میباشد که تمام هزینه های این سایت شخصی میباشد و هیچ ارگان و سازمانی دخالت در هزینه این سایت نداشته اند و لذا دوستانی که تمایل دارند می توانند در قسمت حمایت مالی از 1000 تومان تا… به این سایت کمک نمایند.
طراح و مدیر وبسایت
حسن حیدریان