يادنامهاي از شهيدهي عزيز نسرين صفايي
نام پدر: حسين محل و تاريخ تولد: استهبان 1348
سن: 17 سال تحصيلات: ديپلم
شغل: خانهدار وضعيت تأهل: متأهل
محل شهادت: شيراز نحوهي شهادت: بمباران هوايي
تاريخ شهادت: 12/11/1365 محل دفن: استهبان
دل عاشق، بيتابِ وصال است و برايش فرقي نميكند كه اين ديدار در كنار خاكريزها باشد يا در سنگري زيبا و دلنشين و يا در زير آوارهايي كه خمپارهها و موشكها زمينهساز آن بودهاند.
در بين عطر نماز و نياز و همراه با بوي خوش مشك و گلاب، دختري پاك و معصوم چشمان خود را به روي دنياي خاكي گشود و با اولين نگاهش، گريهي غريبانه سرداد. او را «نسرين» ناميدند؛ تا چون نسترنها و ياسها پاكي را تجربه كند و الگويي از پاكدامني باشد. از همان كودكي دختري محبوب بود كه در بين دوستان و همسالان خود، ادب و نجابتش باعث گرديد كه فردي نمونه و كمنظير باشد. از روزي كه پا به دبستان نهاد، عشق و ايمان به وجودش راه پيدا كرد و روح ملكوتياش در چشمهسار نماز و نيايش تطهير يافت. در آغاز نوجوانياش همراه با خانواده به «شيراز» رفت و در آنجا سكني گزيد. روحي سرشار از عاطفه داشت و اين را ميشد از رفتارش با ديگران و بويژه با كودكان ديد. او هميشه به خانواده و اطرافيان سفارش ميكرد: «مواظب تربيت كودكان باشيد.»
وي بانويي متين و باوقار بود كه از بيعفتي و بي بند و باريبسيار ناراحت و رنجيده خاطر ميگشت. علاقهي زيادي به قرائتقرآن و دعاي توسّل داشت و عشقي پاك و روشن نسبت به حضرت امام خميني(ره).
«نسرين» در روزهايي كه ايران شاهد حماسهاي كمنظير بود و مردان مرد، بهر دفاع لباس رزم برتن داشتند با جواني كه او نيز چون ديگران، حضوري فعّال در جبهههاي جنگ داشت ازدواج كرد و پيوندي آسماني بست. «نسرين» بارها در نزد خانوادهاش مطرح كرده بود كه آرزوي شهادت دارد و هميشه ميگفت: «هركس كه خداوند او را لايق بداند شهيد ميشود و كشتهي راه حق ميگردد.»
در روزهاي جنگ تحميلي از آنجايي كه دولت متجاوز عراق در مرزهاي خاكي در برابر سروقامتان و بسيجيان سلحشور ايران احساس ضعف و ناتواني ميكرد، از طريق مرزهاي هوايي وارد عمل شد تا به خيال خام خود، با ايجاد يك جنگ رواني، مقاومت و روحيهي بلند مردم را درهم شكند. از همين ديدگاه، به بمباران شهرها و مناطق مسكوني پرداخت و بسياري از افراد بيدفاع و غيرنظامي را به خاك و خون كشيد. كه بدين وسيله موشكها و راكتها واسطهاي شدند تا بسياري از مرزها و فاصلهها از ميان برداشته شود و «نسرين» را همراه با همسرش(شهيد محّد صادق عشّاق )، خواهرش (شهيده پروين صفايي) و چند نفر ديگر از بستگانش در زير آوارها به آرزوي خويش برساند