يادنامهاي از شهيد عزيز رمضان شاهسوني
نام پدر: زينالعابدين محل و تاريخ تولد: مباركآباد 1344
سن: 21 سال تحصيلات: ابتدايي
شغل: سرباز وضعيت تاهل: مجرّد
ارگان اعزام كننده: ارتش تاريخ شهادت: 10/6/65
محل شهادت: حاجعمران محل دفن: مباركآباد
پرچمهاي برافراشته بر گلزار شهدا، يادآور دلاور مردان غيوري است كه سر از پا نشناختند و عاشق و بيپروا در قاف عشق آشيان گزيدند و در جبهههاي خون و حماسه آسوده آرميدند…
در يكي از روزهاي ماه مبارك رمضان، صداي گريهي نوزادي با لحظههاي ملكوتي در هم آميخت و كودكي چشم گشود كه به ميمنت فصل بهار قرآن او را «رمضان» ناميدند.
ثانيههاي طفوليت را در آغوش مادر به سر آورد و كودكي را با همسالان خود در كنار زمينهاي كشاورزي سپري كرد از همان سنين كم، كار و تلاش را تجربه نمود و دستهاي كوچك ولي مردانهاش، زحمت طاقتفرساي كار را لمس كرد تا به ياري پدر رنج كشيدهاش بشتابد و در تأمين مخارج خانواده كمك كرده باشد، گرچه بيوفايي روزگار باعث شده بود كه طعم تلخ يتيمي را بچشد و مادر را از دست بدهد، اما خود را به درياي رحمت الهي سپرد و به آينده اميدوار شد رمضان جواني متدين و سربه زير و نجيب و باوقار بود، به طوري كه با صداي بلند صحبت نميكرد و در مقابل بزرگترها ادب و متانت را رعايت ميكرد. هنگامي كه ايران اسلامي داغ صد شعله بر جبين داشت و عاشقان از قاصدكها نشان خانهي يار ميگرفتند، رمضان براي رفتن به سربازي و همياريِ رزمندگان اسلام آماده شد و جهت
گذراندن دورهي آموزشي به كرمان رفت كه در حين آموزش بر اثر افتادن صندوق مهمّات، پايش دچار شكستگي شد. پس از اتمام اين دوران، با ديگر مردان خدا راهي جبهههاي غرب شد و براي پايداري دين اسلام با همرزمانش رشادتها و فداكاريهاي بسيار براي فرداي ايران به يادگار گذاشت و از شيرينترين سرمايهي حيات گذشت تا سرانجام در كوههاي «حاج عمران»، قطرههاي خونش دشتي از شقايق به پا كرد و باعث سرافرازي ايران گرديد.